خانه » بایگانی برچسب : قضاوت

بایگانی برچسب : قضاوت

اهداف انجام آساناها در یوگا

اغلب افراد آساناهای یوگا را به عنوان یک سری حرکت ورزشی تلقی می کنند در حالیکه آسانا ها حرکت ورزشی نیستند بلکه روش هایی هستند که باعث می شوند بدن الگوی واقعی خودش را بدست آورد و افزایش سطح آگاهی و آرامش و تمرکز را تجربه کند. عمده ترین این مراحل ،توسعه سلامت بدن است یا بیداری کانال های انرژی و توزیع انرژی در تمام سطوح بدن. یکی از مهمترین اهداف انجام آساناها ایجاد توازن و هماهنگی در سطوح مختلف فیزیکی،تنفسی،روانی و روحی است. در ابتدا به نظر می رسد که آساناها تنها بر جنبه های فیزیکی بدن تأثیر دارند به این دلیل که سر و کار ظاهری آسانا با عضلات و اندام فیزیکی بدن است. در حالیکه آساناها همراه با توسعه “آگاهی” هستند و اثرات آنها بر تمام جوانب زندگی قابل ملاحظه می باشند. “آگاهی” یکی از نکات مهمی است که پرتو جو باید در حین انجام تمرینات به آن توجه ویژه داشته باشد. در واقع آگاهی ، پذیرش احساس و تفکری است که در طول تمرینات به وجود می آید بدون آنکه درباره آنها قضاوت به عمل آید زیرا که هیچ چیز فی نفسه خوب یا بد نیست بلکه این خود ما هستیم که بر اعمال خود برچسب ... ادامه مطلب »

زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود: پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند . … پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده. پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن….. پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام. پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش! مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند! اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ... ادامه مطلب »

پیرمرد نجار

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند . صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد . سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد . نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود . پذیرفتن ساخت این خانه را برخلاف میل باتنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد . او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد . زمان تحویل کلید ، صاحب ... ادامه مطلب »

مواظب قضاوت هایمان باشیم…

مجلس میهمانی بود… پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود… اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد… و چون عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت… دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده… به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود، به وی گفت: پس چرا عصایت را برعکس گرفته ایی ؟! پیرمرد آرام متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است ! می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود… مواظب قضاوت هایمان باشیم… گرداورنده : آکادمی یوگا مازندران http://www.yogaacademy.ir ادامه مطلب »