خانه » بایگانی برچسب : مغازه

بایگانی برچسب : مغازه

گاهی خودمان را بسنجیم

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره . مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.» پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم،من پیاده رو وجدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. دراین صورت امروزشمازیباترین چمن را درکل شهرخواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت،گوشی راگذاشت.مغازه دارکه به صحبت های اوگوش داده بود، گفت:«پسر از رفتارت خوشم آمد؛به خاطراینکه روحیه خاص وخوبی داری دوست دارم کاری به توبدهم» پسرجواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کارمی کند. ✔️ کاش ما هم گهگاهی عملکرد خود رابسنجیم … باز نشر : آکادمی یوگا مازندران ادامه مطلب »

خدای کریم ، تو از نیاز من با خبری،خودت آن را برآورده ساز

زنی با لباس های کهنه و نگاهی مغموم وارد خواربار فروشی شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی مواد خوراکی به او بدهد. آهسته و با خجالت گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و بچه هایشان بی غذا مانده اند. مغازه دار با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست که زن از مغازه اش بیرون برود! زن نیازمند، درحالی که اصرار می کرد، گفت:«آقا شما را به خدا،به محض این که بتوانم، پولتان را می آورم.» فروشنده گفت نسیه نمی دهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت وگوی  آنها را می شنید به مغازه دار گفت: «ببین خانم چه می خواهد،خرید این خانم بامن!» خواربار فروش با تمسخر گفت: «لازم نکرده ادای انسانیت در بیآوری برای دو قلم جنس. می تواند رایگان ببرد »  بعد رو به زن کرد و با صدایی کنایه آمیز گفت: « لیست خریدت کو؟ لیست را بگذار روی ترازو، به اندازه ی وزنش، هرچه خواستی ببر!» زن که صورتش از خجالت سرخ شد لحظه ای مکث کرد،بعد از کیفش تکه کاغذی درآورد، پشتش چیزی نوشت و روی کفه ی ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت! خواروبار فروش باورش نشد. ... ادامه مطلب »